روایتی از شهدای خلبان مازندران| از کشوری که یک کشور بود تا خلعتبری که خاک پوتین هم نداد!
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۰۰۹۲۵
خبرگزاری فارس مازندران ـ زری طاهری پرکوهی| اولش از یک تحقیق درسی شروع شد، دبیر تاریخ مأموریت داده بود تا اطلاعاتی از شهید «احمد کشوری» جمعآوری کرده و در قالب مقاله ارائه دهند، مسعود نخستین نفری بود که دستش را بالا گرفت و به آقا معلم خاطر جمعی داد.
تحقیقات درباره شخصیت، نحوه زندگی و شهادت شهید خلبان احمد کشوری به پایان مقاله ارائه شد اما مظلومیت و مهجوریت شهید در ذهنش ثبت شد تا جایی که در سال ۱۳۷۷ به پژوهش درباره زندگینامه خلبانان مظلوم هوانیروز علاقهمند شد و پایش به این عرصه باز شد، برای پژوهشش جامعه هدفی بهنام خلبانان رزمنده و شهید ارتش جمهوری اسلامی انتخاب کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پژوهشهای مسعود آب آذری که اهل شهر کیاکلای شهرستان سیمرغ است سالها به طول انجامید پس از آن موفق به چاپ اولین کتاب خود باعنوان «عبور از نهایت» در سال ۱۳۸۵ شد، پس از آن کتابهای «چای آخر»، «خانه کوچک با گردسوزی روشن»، «مردی با عطر شالی شهدای گیلانی هوانیروز»، «سلحشور چهل و یکم»، «ابراهیم در آتش»، «جام بلیک» و غیره را به چاپ رساند.
اما وی قانع نشد و به ساخت مستند از نوشتههایش که حاصل سالها پژوهشش است روی آورد تا جایی که در حال حاضر تولید ۱۸ مستند و هشت کتاب و پژوهشهای فروانی را در کارنامه دارد.
مسعود آب آذری ۴۲ ساله پژوهشگر، نویسنده و فیلمساز دفاع مقدس حدود سه دهه است که در حوزه دفاع مقدس به ثبت و ضبط آثار و خاطرات برجای مانده از شهدا و ایثارگران هوانیروز میپردازد.
او مدرک کارشناس جغرافیا، ارشد برنامهریزی شهری و دکترای مدیریت عالی کسب و کار را دارد و فعال حوزه فرهنگی اجتماعی است.
آب آذری معتقد است که در حال حاضر همه ما دچار سوهاضمه فرهنگی شدیم، شجاعت، دلاوری و مظلومیتهای شهدا و ایثار خانوادههای آنان را در سنگر پشتیبانی، از خاطر بردهایم.
وی در گفتوگو با فارس خاطرنشان کرد؛ که صدام همه محاسباتش را برای حمله به ایران و رسیدن یک هفتهای به تهران دقیق و حساب شده انجام داده بود اما هوانیروز را در محاسباتش فراموش کرد، ما خلبانان رشیدی از نیروی هوایی مازندرانی را تقدیم ایران کردیم.در حقیقت مازندران به خاطر دوری از جنگ رشته کوه البرز و دریای مازندران کمترین آسیب را در جنگ دید اما از تمام استانهای مرزی بهجز خوزستان بیشتر شهید داد، آن هم شهدایی که با عقلانیت به جنگ رفتند، ناخواسته و یا در منزل به از دنیا نروند، نخبههایی که در فتح نبردهای گوناگون پیشقدم بودند.
در حالی که خودشان از منطقه جنگی دور بودند در شرایطی که مردم بهخاطر حمله ناگهانی صدام در حال فرار از جنگ بودند شهید کشوری به همراه خانواده در ایلام مستقر شد و جلوی رژیم تا دندان مسلح عراق ایستاد و دشمن را سرجایش نشاند.
آبآذری میگوید؛ «شهید کشوری بهتنهایی یک کشور در منطقه ایلام بود کبری وقتی بلند و وارد منطقهای میشود با استفاده از تاکتیک راکت، توپ بیست میلیمتری و موشک آن منطقه را تبدیل به جهنم میکند، این شهید بهعنوان افسر عملیات و لیدر تیم عملیات در هوانیروز در ایلام بود که در روزهای مظلومیت و غربت وارد آن منطقه شد و گسترده ترین مرز که ۴۳۰ کیلومتر مرز مشترک عراق با ایلام را فرماندهی کرد؛ در آن روزها این استان نیروی چندانی نداشت، هلیکوپترهای هوانیروز بلند شد و با رزم بیامان خودشان ایلام را تبدیل به گورستانی از تانکها و پیاده نظام های دشمن تبدیل کرد و از بین برد.»
وی در این زمینه ادامه میدهد؛ آن روزها با دستور و جسارت خودشان ایستادند و مرز را حفظ کردند نیروهای منسجم ارتش در مقابل نیروهای عراقی ایستادند، در این میان ما شهید خلعتبری را از رامسر داشتیم، یکی از بهترین خلبانان اف فور دنیا کسی که در سال ۲۰۰۶ مجلههای دانشکدههای آمریکا از او به این عنوان یاد کرده بودند.
او یکی از نابغه@های نیروی هوای ارتش جمهوری اسلامی بود که در عملیات مروارید که در آذر ماه ۱۳۵۹ بر علیه ایران انجام شد به همراه عباس دوران نیروی دریایی عراق را بهطور کامل نابود کرد و به شکارچی ناوهای اوزا معروف شد و به خاطر مهارت خاصش در استفاده از موشک ماوریک به نام حسین ماوریک شناخته شد.
شهید خلعتبری در وصیتنامه خود تاکید کرد که «از ذرهای خاک وطنم به کف پوتین سرباز بعثی دشمن چسبیده باشد آن را با خونش در خاک وطنم میتکانم و نمیگذارم ذرهای از این خاک باارزش را با خود ببرد و اگر ارزشمندتر از جانم هدیهای داشته باشم حتما به این مردم خوب تقدیم میکنم.»
اما وی امروز از اینکه مسؤولان فراموش کردهاند چرا شهرستان سیمرغ به این نام معروف شد گلایه دارد، چرا که مراد از سیمرغ در واقع شهید احمد کشوری است، سیمرغ تعبیر نمادین شهید کشوری و پرنده نمادین اوست، اینکه یازده سال شهرستان شد، یازده سطر از قهرمان ملی و اسطوره جهانی ایشان کسی ننوشتن و صحبت نکردن و از استاندار مازندران خواستار توجه ویژه و خروج از مظلومیت و عقبافتادگیهای این شهرستان شد.
پایان پیام/۸۶۰۴۸/م
منبع: فارس
کلیدواژه: نویسنده دفاع مقدس خلبان ترویج فرهنگ ایثار و شهادت آب آذری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۰۰۹۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایتی از شهادت مرتضی مطهری، معلمی برای انقلاب اسلامی ایران
۴۵ سال از شهادت استاد مرتضی مطهری میگذرد، ترور شهید مطهری دومین ترور سیاسی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود، از فروردین ۱۳۵۸ یعنی کمتر از دوماه پس از پیروزی انقلاب، موج ترورها علیه شخصیتهای روحانی و نظامی انقلاب آغاز شد. اتفاقی که البته امروز به شکلی دیگر و توسط دشمنان جمهوری اسلامی ایران همچنان ادامه دارد.
ساعت حدود ۷ شب بود که تیم سه نفره ترور، شامل بصیری، نیکنام و وفا قاضیزاده مقابل منزل شهید مطهری در خیابان دولت تهران توقف میکنند.
نقشه اولیه ترور او در همان منطقه بود، اما هوشیاری راننده آیتالله مطهری و وضعیت بد منطقه از نظر ترور، مانع کار تروریستها میشود.
آنها خودروی استاد مطهری را تعقیب میکنند. احتمالا راننده خیابان شریعتی را به سمت پل سیدخندان کنونی آمده و بعد از عبور از خیابان سهروردی به میدان هفت تیر رسیده و با گذر از خیابان مفتح به سمت میدان کنونی سپاه رفته بود. بعد از آن هم وارد خیابان فخرآباد شده تا به منزل مرحوم یدالله سحابی برسد.
جلسه آن شب برخلاف آنچه تصور میشود جلسه شورای انقلاب نبود، بلکه جلسه موسسه متاع (مکتب تربیتی ـ. اجتماعی علمی) بود که در سال ۱۳۳۷ تاسیس شده بود و به مسائل اجتماعی میپرداخت، اما به دلایل امنیتی هیچ سندی از خود ثبت نکرده بود.
خودرو تروریستها در ضلع مقابل خیابان پارک شده بود. قاتل (محمدعلی بصیری) هم پشت دیوار منزل سحابی کمین کرده و منتظر استاد مطهری بود. ظاهرا نفر دیگری (حمید نیکنام) هم سر کوچه کشیک میداده است.
تروریستها چراغی که ساکنان محل در پارک امینالدوله ـ. محل فعلی خانه مداحان ـ. برای روشنایی و امنیت محله گذاشته بودند را خاموش کرده بودند و با استفاده از تاریکی شب موفق به چنین کاری شدند.
ساعت حدود ۲۲:۴۰ شب جلسه تمام میشود و استاد مطهری عزم منزل میکند. ظاهرا قرار بر این میشود که با خودروی آقای ترخانی به شمیران ـ. منزل شخصی خود ـ. برود.خودرو ترخانی سرکوچه پارک شده بود. یدالله و عزتالله سحابی چند قدمی استاد مطهری را بدرقه میکنند تا این که آقای مطهری به سر کوچه میرسد.
ظاهرا در این هنگام است که قاتل اصلی به استاد مطهری نزدیک میشود و او را به نام صدا میکند و پس از برگشتن آیت الله مطهری گلولهای به زیر گوش او شلیک میکند که از ابروی چپش خارج میشود.
قاتل پس از این اقدام، ظاهرا از طریق یک کوچه فرار میکند و خود را به اتومبیل پیکان استیشنشان میرساند و با دو نفر دیگر به سمت شرق تهران فرار میکنند.
گروه فرقان خود را یک گروه مسلمان متکی بر اصل توحید میدانست و اهداف خود را بر اساس تفسیر قرآن مشخص میکرد. این گروه معتقد بود تفسیر قرآن کریم تنها کار امامان است و هر کسی جز امامان معصوم دست به تفسیر قرآن بزند، کارش خلاف اسلام است.
استاد مطهری در جریان انقلاب از تفکرات و ایدهها و دستورات حضرت امام تبعیت میکردند و همواره در پی اجرای فرامین حضرت امام در مورد نهضت بودند. در این مورد آیت الله طاهری خرم آبادی میگوید؛ اگر چه دار التبلیغ کارش را بعد از تبعید، شروع کرد، اما آن رونقی که باید میگرفت پیدا نکرد و آخرش هم به جایی نرسید؛ چون مهر تایید امام به مسئله دار التبلیغ زده نشد و این موسسه از این مطلب انتزاع میشد که یک حرکتی است در مقابل امام و نهضت امام مخصوصا این که مقدمات آن مصادف بود با مخالفت امام و همان زمانی که امام تبعید شدند.
اینها یکسری مسائلی را تداعی میکرد که اینجا یک مرکزی است در برابر نهضت و در برابر امام. چند سال بعد که به مرحوم استاد مطهری اصرار کرده بودند که یک درس در آنجا برقرار کند. ایشان با مشورت امام اجازه او به آنجا رفت؛ و الا همین طوری خودش برای تدریس به دار التبلیغ نرفت، یعنی با این که مسئله آن شدت وحدت خودش را از دست داده بود و جنبه عادی پیدا کرده بود و یک موسسهای شده بود برای تربیت مبلغ ولی باز شهید مطهری در برابر اصرار آنها به تنهایی تصمیم نگرفته بود.
همچنین شهید مطهری حلقه وصل و رابط امام با انقلابیون و مردم بود. در این مورد مرحوم حجت الاسلام موحدی ساوجی میگویند:در تهران آیت الله مطهری و چند نفر با امام مع الواسطه در ارتباط بودند و آنها بودند که پیغامها را به کل افراد انقلابی در سطح تهران میرساندند پیامها معمولا در قم گرفته میشد، اما یک سالی را که ترکیه بودند ارتباطی با خارج نداشتند. ولی در زمانی که در عراق بودند با پیروزی انقلاب و لو با واسطه ارتباط برقرار میکردند افراد میرفتند و پیامها را شفاهی از امام میگرفتند و میآمدند و عمل میکردند و یا به وسیله مکاتبه و نامه ارتباط انجام میشد، اما در واقع این ارتباط وجود داشت.
بدون تشبیه بگویم دوران تبعید امام از ترکیه به عراق تا سال ۵۷ و بازگشت امام به ایران تقریبا غیبت صغرای ولی عصر (روحی نه الفداء) بود که ملت ایران در میان خودشان امام را نداشتند، اما کسانی که نایب امام بودند وکیل و رابط بین امام و مردم بودند هر چند که این وکالت و نیابت نبود امام مردم میدانستند و میشناختند که اینها افراد مورد اعتماد امام هستند و از این طریق رهنمودها و پیامها را میگرفتند و عمل میکردند.
استاد مطهری در تمام میدان مبارزه حضور فعال و جدی فعال داشته است. از پخش اطلاعیهها تا شرکت در قیامها صحنه گردان میدان بود. استاد ابتدا در پخش اطلاعیهها تا شرکت در قیام سال ۴۲ نقش فعال داشتند. بارها از سوی عمال رژیم شاه بازداشت شده و زندانی شده بودند. اختلافات بین روحانیون را از بین میبرد و مانع انفکاک در صفوف مبارزه میشد. استاد در جذب نسل جوان و روشنفکر به خصوص بعد از راه انداختن حسینه ارشاد نقش فوق العادهای ایفا کردند. جذب نسل جوان نه تنها در دوران قبل از پیروزی انقلاب موثر واقع شد بلکه بعد از دوران پیروزی و جنگ برای کشور و انقلاب موثر واقع شد.
از نگاه شهید مطهری، بزرگترین ضربهای که بر پیکر اسلام وارد شد از روزی شروع شد که سیاست از دیانت منفک گردید؛ و طرد دین از سیاست به معنای جدا کردن یکی از اعضای پیکر اسلام بود. با این حال در جهان تشیع، تفسیر «اولی الامر» متفاوت با برداشت اهل سنت است و هدف امثال سید جمال نیز مسلماً این نبوده است تا با ندای همبستگی دین و سیاست به استبداد سیاسی قداست دینی دهند، بلکه هدف، بیداری مسلمانان در دخالت در سرنوشت سیاسی و وابسته ساختن به دین بوده است.
شهید مطهری در بحث امامت و رهبری با ظرافت خاصی جدایی دین از سیاست را به منزلهی جدایی روحانیت از سیاست و حکومت به شمار آورده و معتقد است، بزرگترین آرزوی دوستداران ترقی اسلام باید توأم شدن سیاست و دیانت باشد:
نسبت این دو با هم نسبت روح و بدن است. این روح و بدن، این مغز و پوست باید به یکدیگر بپیوندند. فلسفهی پوست، حفظ مغز است. پوست از مغز نیرو میگیرد و برای حفظ مغز است.
اهتمام اسلام بر امر سیاست و حکومت و جهاد و قوانین سیاسی، برای حفظ مواریث معنوی، یعنی توحید و معارف وحی و اخلاق و عدالت اجتماعی و مساوات و عواطف انسانی است.
شهید مطهری از مهمترین نیروهای انقلاب اسلامی بود و شاید مهمترین تعریف از این شهید بزرگوار را امام خمینتی (ره) بیان کردند.
خدمتی که مرحوم مطهری به نسل جوان و دیگران کرده است، کم کسی کرده است. آثاری که از او هست، بی استثنا، همه آثارش خوب است و من کس دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم: «بی استثنا آثارش خوب است». ایشان بی استثنا آثارش خوب است؛ انسان ساز است؛ برای کشور خدمت کرده است. در آن حال خفقان، خدمتهای بزرگ کرده است این مرد عالی قدر